وَ ما اَدریکَ ما مَرْیَم ؟

بایگانی
  • ۰
  • ۰

دیروز آروم و سر به زیر سر شد, من لیست کارهای دفتر رو توی سررسیدم نوشتنو و کنار هر کدوم که انجام شد یه تیک صورتی اکلیلی زدم, دیروز روز آرومی بود روز آرومِ کم انرژیِ من...

روزی که به امید دیدن همسرم و فیلم تختی و بودنمون با هم سر شد.

عصر دو تا قلمه پتوس رو که حسابی ریشه گرفته بودن زدم زیر بغلم تا برم خونه, تو حال و هوای خودم داشتم یه مسیری رو پیاده میرفتم که سرم گیج رفت افتادم شقیقه ام به یه میله آهنی اصابت کرد و مابقی داستان رو بزار تند بگم برات, کنسل شدن جلسه همسرم, بیمارستان, تاری دید, گوش درد و سر درد و سی تی اسکن...

حالا فردای همون روزه, من از توفیق اجباری تو خونه موندنم استفاده کردم.

صبح که از خواب بیدار شدم کلی برنامه چیدم, ولی به خودم یادآوری کردم یادت رفته سال بدو بدو نیست؟؟. سال لیست کردن کارها و تیکهای پشت سر هم؟؟؟؟

چای چنین صبحی باید که دارچین باشه, یه تیکه دارچین توی قوری میندازمو دو سه تا تیکه ظرف کثیف توی سینک رو میشورم, لباس ها رو توی ماشین میندازمو از گلدون نعنای توی آشپزخونه نعنا میچینم که توی چایم بریزم.

صبحم با عطر نعنا و دارچین و رسیدگی به گلها شروع شد.

حالا هم که دارم این چیزها رو مینویسم, قلمه های جدید پتوس رو توی گلدون کاشتم, صدای اذان از مسجد محل میاد و نسیم از پنجره و صدای قشنگه پرنده ها از درختای اقاقیا و انار و زیتون سیاه پایین ساختمون, مانتوی شیری و مشکی و سرمه ای روی بند رخت تکون میخورن و جورابهای رنگی شسته شده سر جاشونن.

حالا هم میخوام دل بدم به خواب قیلوله ظهر, عشق سالهای وبا و انتظار برای مادرم و دلتنگی همسرم...

همین...

  • ۹۸/۰۳/۰۱
  • مریم ...

نظرات (۵)

عزیزم...
الان چطوری؟
پاسخ:
پری شان عزیزم الان خوبم, خدارو شکر, دیروز هم خوب بودم دردم کاملا موضعی بود به نظر خودم ولی همسرم ترسید گفت بریم دکتر, دکتر هم سی تی اسکن نوشت ولی گفت باید چشم پزشک هم ببینتم که هنوز نرفتم.
مریم جانم خوبی الان؟
پاسخ:
الان خوبم عارفه جونم دیروز هم خوب بودم درد شدید داشتم ولی هوشیار بودم کاملا.
خدا رو شکر. 
خدا رو شکر.
خدا نگهدار و حافظت باشه.
پاسخ:
ممنون عارفه عزیزم. انشاالله خدا نگهدار هممون باشه مهربون :*
خداروشکر که به خیر گذشت و خوبید
هرروز ایت الکرسی بخون 

الهی که چشم بد و اتفاق های بد ازت به دور باشه
همیشه سالم باشید 

پاسخ:
واقعا نمیدونم چرا انقد بلا شر من میاد, البته خب من خیلی هم حواس مرتم دائم دارم یه چیزی رو تو ذهنم تحلیل میکنم, پاهام اصلا رو زمین نیستند.
ممنون خاکستری عزیزم چشم حتما آیه الکرسی میخونم:*
مریم؟! خوبی عزیزم؟ مواظبت کن. مواظبت کن. مواظبت...
پاسخ:
خیلی همیشه تو فکرم حنا, از مکان و فضا جدا میشم همیشه و یه بلایی سر خودم میارم نمیدونم چیکار کنم واقعا

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی