وَ ما اَدریکَ ما مَرْیَم ؟

بایگانی
  • ۰
  • ۰

پیردختر

نویسنده: بالزاک
کشور:فرانسه
پیردختر داستان زندگی دختری چهل ساله, مذهبی و بسیار ثروتمند  است که در یکی از شهرستانهای فرانسه زندگی میکند.
دوشیزه رُز کورمون سه خواستگار سمج دارد :شوالیه و دوبوسکیه که هر دو پیرپسر هستند و برای ثروت دوشیزه نقشه ها کشیده اند. 
خواستگار سوم جوان بیست و سه ساله ای است که کارمند جزء ثبت احوال است و هرچند برای ثروت فراوان دوشیزه نقشه ها کشیده است ولی دوشیزه را نیز عمیقا و قلبا دوست دارد.
از بین این سه فقط دوبوسکیه از دوشیزه خانم خواستگاری کرده و جواب رد شنیده است و دوشیزه با سادگیِ بیش از حدی که دارد متوجه علاقه دو خواستگار دیگر نمیشود.
بعدتر ازدواج عجولانه دوشیزه خانم با دوبوسکیه که برای فرار از حرفها و حدیثهاست و بلاهایی که سر دو خواستگار می آید خرده داستانهای جذابی هستند که توضیحشان در اینجا نمیگنجد.
فقط اینکه در پایان داستان دوشیزه خانم در سن شصت سالگی همچنان وحشت دارد که دوشیزه از دنیا برود.
بالزاک پیردختر را کتابی میداند که پیام اخلاقی برای بانوان دارد و در انتها تعریفی از "زن بایسته" میدهد,(خواندن تعریف بالزاک از زن بایسته خالی از لطف نیست قطعا برای یادآوری خودم در پستی جدا گانه میگذارمش).
...
پیردختر دومین کتابی ست که من از این نویسنده خوندم.
کتابهای بالزاک پانویس زیاد دارند طوریکه معمولا نصف بیشتر صفحه را پانویسها پُر میکنند. و این موضوع هرچند خواندن رو کمی سخت میکنه ولی نخوندنشون از جذابیت داستان کم میکنه.
استفاده از تشابهات بسیار و افسانه ها نشون میده که بالزاک اطلاعات دقیق و کاملی در مورد تاریخ کشورها مخصوصا رم و یونان داشته است.
هنوز در مورد این نویسنده سرچ نکردم ولی احتمالا نویسنده اواخر قرن هجدهم و اوایل قرن نوزدهم است.
در نهایت اینکه قلمش را دوست دارم و از اقبال بلندم کتابخانه محل اکثر کتابهایش را دارد.
پ ن 1 : امروز اگر خدا بخواد سووشون رو شروع میکنم.
پ ن2 : راستش نامزد عزیزم ازم خواسته خلاصه نویسیهام کوتاه و نهایتا یک پاراگراف کوتاه باشند. تا بعدها بتونم بهشون رجوع کنم و داستان رو بخاطر بیارم و کتابهایی که خوندم رو فراموش نکنم, ولی من نمیتونم, حس میکنم لطف داستان از بین میره,به نظرتون چطور باید نوشت؟من در این زمینه هیچ تجربه ای ندارم.
خوندن خلاصه هایی که میزارم برای شما جذابیت داره؟ من خودم خلاصه کتابها و فیلمها و نقدهایی که دوستان میزارند رو اصلا نمیخونم فقط اسم کتابها و فیلمها و وبلاگ رو یادداشت میکنم تا بعد خوندن یا تماشا نظر اون دوست عزیز رو بدونم.
  • ۹۶/۰۹/۱۴
  • مریم ...

نظرات (۲)

بله جذابیت داره،لطفا ادامه بدید!:)
من بخشی از متن کتاب که تاثیرگذاره و پتانسیل یادآوری حس و حال کلی کتاب رو برام داره،یادداشت میکنم.خلاصه نوشتن یه کتاب خیلی سخته اونم تو یه پاراگراف!
پاسخ:
وای خدای من وبلاگ شما چقد خوبه شما چرا زودتر برام پیام نزاشته بودید؟
من هم جاهایی که دوست دارم رو تو دفتر مینویسم بعد یه وقتایی تو مترو اگه حوصلم سر بره میخونم.
خلاصه نویسی واقعا کار سختیه ولی دارم ضرورتش رو درک میکنم :)
آخه من خوندن رو به نوشتن ترجیح میدم و خب تنبلی که عنصر مهمی تو زندگیه منه ;)
ممنون از لطفتون!
پاسخ:
اکثرا خوندن رو به نوشتن ترجیح میدن ولی وقتی انقد وبلاگتون جذابه دیگه حداقل باید یک بار کامنت رو بزارید دیگه :)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی