داری خوابم میکنی
مستُ خرابم میکنی
یجوری گیجم میکنی
داری کبابم میکنی
داری گولم میزنی تو
داری آبم میکنی
داری با جنسِ نگات
از منُ دل تو رد میشی
داری با رنگ صدات
از من و دل تو رد میشی
آخ داری گیجم میکنی
با دل عجینم میکنی
داری مستم میکنی
یجوری خسته ام میکنی
نمیخوام از این نگاه
با کسی صحبت بکنم
نمیخوام راز دلم رو
با تو حاشا بکنم
نمیتونم خیالتُ
زیر نسیم عاشقی داد بزنم
یجوری فریاد بزنم....
داری خوابم میکنی...
...
نشسته ام پشت میزم به گلدون گل تازه ای که برای میزم خریدم نگاه میکنم و دل به کار نمیدم و دل به آهنگ چرا
دل به صدای جیغ جیغ بچه ای که هر روز صدای شیطنتاش تا شرکت ما تا پنجره ی اتاق من و تا میز من میاد
دل به پرسشنامه هایی که باید تحلیلشون کنم نه
دستامو حلقه میکنم دور لیوان شیشه ای داغ و میارمش نزدیک صورتم
عطر گل سرخ و دارچین و بهار نارنج...
سررسیدم رو باز میکنمو لیست کارا...
بیا از همین شبا یجوری ام تو رد بشو
یجوری سایه بشو یا اینکه همسایه بشو
دارم فکر میکنم باید به بابا آمار یاد بدمو و چند تا پاور باید بسازم ترجمه ی مقاله ی فلان و طرح آبرنگی که از عید مونده رو دستمو تکلیفای طراحی و کتابایی که از کتابخونه گرفتم...
دلم میخواد همشون رو بزارم کنار همه ی همهشون رو بعد برم بُدوام برم ساعتها بدوام
...
پیام داده چیکار میکنی؟
جواب دادم هیچ دارم یکی یکی قورباغه هامو قورت میدم
میگه قورباغه نخور میام دنبالت بریم ناهار بخور
نمیرم براش؟؟؟
- ۹۶/۰۲/۲۶