وَ ما اَدریکَ ما مَرْیَم ؟

بایگانی
  • ۰
  • ۰

فقط امروز...

بگذار از بین این همه روزهای عجیب و پر استرسی که میگذرانیم یک امروز، یک امروزِ برفی، برای من باشد، یگذار دفتر یادداشت کارم را کمی دیرتر باز کنم یا اصلا باز نکنم، سهمیه ی قهوه ام از یک فنجان بیشتر باشد سوایشرتم را بپوشم فنجان قهواه ام را دستم بگیرم و زیر برفهای ریز حیاط بنفشمان بنوشم.

بگذار صدای حرکت قلمو بر کاغذ بر سکوت خانه طنین اندازد . نقاشی های شاد کودکانه بکشم، بی عجله به شام شب فکر کنم و دستی از سر مهر و نه از سر تکلیف و وسواس بر سر خانه بکشم.

صندلی ام را جلوی پنجره بگذارم و چند صفحه ای کتاب خوب " منِ او"  را بخوانم

بگذار از بین همه این روزها که روی نوک پا ایستاده ایم و سرمان را به زور بالا گرفته ایم که غرق نشویم یک امروز برای من باشد.

  • ۰۱/۰۹/۱۴
  • مریم ...

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی