وَ ما اَدریکَ ما مَرْیَم ؟

بایگانی
  • ۰
  • ۰
راستش آمدم بنویسم از اشتباه کاریِ فاحشی که امروز بعد از این همه سابقه کار انجام دادم عصبی, کلافه و سرخورده ام.
ولی نظرم عوض شد در اون ساعت من سردرد, و تهوع شدید داشتم و هر کار کردم بهتر نشد.
خب مگر چقدر میشود از این بدن بیچاره توقع داشت؟ صبحها قبل از کار وامیدارمش به نقاشی و شبها دائم در حال خواندنم, همه اینها رو به خانه تکانیهای آخر هفته ای اضافه کنید, به شستن سرامیکها و مرتب کردن کابینتها و درآوردن و نصب کردن پرده ها.
حالا هم هرچند ته دلم عمیقا بابت اشتباهم احساس شرمندگی میکنم ولی حقیقتا نمیخواهم خودم را بیشتر از این سرزنش کنم.

  • ۹۶/۱۰/۱۸
  • مریم ...

نظرات (۱)

مریم...
تو راه خیلی درازی در پیش داری...
خیلی باید مراقب خودت و سلامتیت باشی...
شاید این حرفم بنظر بعضیا خنده دار باشه اما خیلی زیاد هوای جسمتو داشته باش... جسم که به تحلیل بره روح هم آروم آروم خسته میشه... همینطور برعکسش...
انقدر از خودت و جسمت کار نکش... به خودت امون بده... به جسمت استراحت بده... 
مجبور نیستی همه ی کارها رو با هم انجام بدی...
خودتو دوست داری، میدونم... اما بیشتر دوست داشته باش...
قدر خودتو میدونی، درسته... اما بیشتر قدر خودت رو بدون...
پاسخ:
مریم جانم این روزا کارم خیلی سنگینه و تصمیم گرفتم تا جایی که ممکنه فقط رو کارم تمرکز کنم و بقیه کارا جز روزی چند صفحه مطالعه رو به یکی دو ماه آینده موکول کنم.
واقعا حق با شماست. ممنون واقعا عزیز.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی