وَ ما اَدریکَ ما مَرْیَم ؟

بایگانی
  • ۰
  • ۰

یه خستگی شیرین.

اینروزا عجیب خسته ام.

هیچوقت فکر نمیکردم مسوولیت و کار خونه انقد سنگین باشه، یعنی همیشه میدونستم خانم های خونه قلب یه خونه اند ولی فکر نمیکردم مسوولیتشون انقددددددددد زیاد باشه.

...

درست همون لحظه ای که خونه رو جاروبرقی کشیدم،  وسایل رو مرتب کردم شام گذاشتم، ظرفارو شستمو جابجا کردم،  نایلون سطل زباله رو عوض کردم و...، و قسمت جدید پایان رو برای استادم فرستادم، همون لحظه ای که حس رضایت از خودم رو هزاره، پا میشم برای فردا ناهار درست کنم، پیاز داغ رو که درست میکنم میرم سیب زمینی بردارم که،  خب سیب زمینی نداریمو منم ساعت 12 شب دستم به جایی بند نیست، خب سیب زمینی رو میشه فردا هم ریخت، در یخچال رو باز میکنم که رب بردارم، آه از نهادم بلند میشه، رب هم تموم شده، غذا رو یه جوری سر هم میکنم، ولی از همون روز در حیرتم از این همه مهارت و مدیریت خانمای خونه که همیشه همه چی آماده و مرتبه.

...

پریشبا یه چندساعتی با دخترخالم تنها بودیم هوس کیک شکلاتی کردیم.

اینم نتیجش:


دیگه اینکه اینم تابلوی گلدوزی که هروقت ذهنم درگیره میگیرم دستم:


...

امروز سر کار اومدنی، تو اتوبوس، یه خانم با لباسای محلی سه شنبه قشنگمو ساخت:



...

:)

  • ۹۴/۱۱/۲۷
  • مریم ...

نظرات (۶)

  • نفر سیزدهم
  • وااااای چقده هنر! به به کیف کردم عزیزم:* چه کیک خوشگل خوشمزه‌ای... چه تابلویی... هزار ماشالله:***

    آخ می‌بینی چقدر کار داره خونه؟! حالا به این مسئولیتهای روزانه خونه تکونی آخر سال رو هم اضافه کن......هههووووووفففف :))
    پاسخ:
    چه حسن تصادفی حنا جان! داشتم وبلاگتونو میخوندم.
    نظر لطفته عزیزم.
    وااااای خیلی، خیلی کار داره، اصلا موندم چطوری این همه کار رو خانوما انجام میدن، قابل تحسینه، ولی حنا حسش خیلی خوبه، من خیلی کار خونه دوست دارم.
    چقدر تابلو را خوب دوختی مریم. اصلا رد نخ ها معلوم نیست. معلومه خیلیییییییییییی حوصله داری بزنم به تخته. 
    پاسخ:
    ممنونم فاطمه جان، یعنی الان من ذوقمرگم :)
    حالا یه تابلو گواش دیدم بدجوری چشمم رو گرفته، یکم مامان سر پا شه وسایلش رو میخرم کار میکنم.
    سلام جانِ مریم:* 
    این گلدوزیتو که دیدم وسوسه شدم حتما اون فانتزی دستمال گلدوزی شده برای یار رو عملی کنم:) دستای تو چه دستای خوشبختی هستن واسه خودشون!
    مریم من رژیمممممم-_- ولی وقتی ایده الم رسید از این کیک کاکائویی جینگولی خوشگل میخوام-_-
    نوش جون:*


    مرسی که حال خوب دیدن یه زن با لباسای رنگی رو واسه ماهم ممکن کردی:)





    پاسخ:
    اون ایده گلدوزی رو دستمال که عالیه منم ازش استقبال میکنم.
    راستی چه خوب که پنج کیلو کم کردی واقعا پیشرفت خیلی خوبیه.
    من نمیدونم این لباس های اصیل و سنتی ایرانی با کلی رنگ و تور چه ایرادی داشت که الان دیگه استفاده نمیشه، والا حجابشونم درست بود.
    کارای خونه با سختیاش بهم حس زنده بودن میده..دوست دارم خانوم خونه بودنو:)
    پاسخ:
    منم دوست دارم خانوم خونه بودن رو.
    مریم بانوی با سلیقه ی نازنین
    خیلی وقته نوشته هاتو بی صدا میخونم و پر میشم از حس خوب
    ولی امروز دلم خواست دست به قلم بشم و بنویسم برات :)

    من از وب ِ یاسی نوشت بانو اومدم :))
    پاسخ:
    شاپرک عزیزم، خوش اومدی خانم، قدمت روی چشم.
    ممنون که برام نوشتی.
    وبلاگ یاسی جانم :)
    مامانت چطوره مریم؟ بهتره انشالا؟
    پاسخ:
    حال عمومی مامان خوبه خداروشکر، ولی تا اردیبهشت استراحت مطلقه.
    ولی فاطمه با وجود اینکه ظاهر بینی مامان مشکلی نداشت بعد عمل خیلی زیباتر شده.
    ممنونم فاطمه جان.

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی